چرا غرب به روی کارآمدن جریان غربگرای داخلی در ایران علاقمند است؟
اروپا ۲ هدف عمده را از باقی ماندن در برجام دنبال میکند؛ یک «استمرار بخشیدن به تعطیلی صنعت هستهای ایران و ممانعت از اقدامات حقوقی ایران علیه آمریکا» و دیگری «زمینه چینی برای پایدار ماندن قدرت اجرایی جریان غربگرای داخلی در ایران» است.
پایگاه رهنما :
اروپا ۲ هدف عمده را از باقی ماندن در برجام دنبال میکند؛ یک «استمرار بخشیدن به تعطیلی صنعت هستهای ایران و ممانعت از اقدامات حقوقی ایران علیه آمریکا» و دیگری «زمینه چینی برای پایدار ماندن قدرت اجرایی جریان غربگرای داخلی در ایران» است. طی روزهای اخیر رسانهها و مقامات سابق آمریکا و مقامات اروپایی از «قدرت گرفتن رقبای جریان انقلابی در ایران» و «تضعیف جریان تجدیدنظرطلب» در ایران احساس نگرانی کرده و اذعان کرده اند که همکاری برجامی اروپا با ایران «ویترینی» است و صرفا مصرف سیاسی در داخل ایران دارد؛ به این معنا که جامعه همچنان به کارکرد جریان غربزده داخلی در ایران امیدوار بمانند. علت اینکه غربیها علاقه وافری به روی کارآمدن جریان غربزده داخلی دارند به این دلیل است که رفتار و اقدامات این جریان در تحولات داخلی توانسته بسیاری از منافع نظام سلطه را تامین کند؛ از جمله کارکردهای مبرهن جریان غربزده داخلی در طی حداقل ۵ سال اخیر حول مفاهیمی مانند «تطهیر چهره مقامات امریکایی»، «قبحزدایی از سیاستهای خصمانه طرف غربی»، «مذاکره مستقیم و رو در رو میان دولتمردان دو کشور»، «امیتازدهی فراوان برای ایجاد رضایت در طرف مقابل»، «تحمیل خواستههای موسع غربی به مراجع بالادستی نظام» شکل گرفته است که به «عادیسازی روابط بین دو دولت و توسعه آمدو شدهای دیپلماتیک میان دوکشور»، «برگزاری جلسات مشترک دانشگاهی با حضور نظریهپردازان غرب- شبیه همان کاری که در دانشگاههای زمان اصلاحات اتفاق افتاد- در داخل کشور» کشیده خواهد شد و نهایتا به «عدول از بسیاری از اصول و مبانی گفتمان انقلاب اسلامی» قطعی خواهد رسید. «تقویت جریان غربزده» که گستره آن از جریان اصلاح طلبی با حزب اعتدال و توسعه و حزب کارگزاران را شامل میشود، از سالیان قبل تاکنون یکی از دغدغههای مهم نظام سلطه بوده است که در ادامه تلاش میشود چرایی چنین دغدغهای مورد واکایی قرار بگیرد.
دور جدید حمایت غرب از غربگرایان داخلی
هایکوماس وزیرخارجه آلمان در ویدیویی که اخیرا در فضای مجازی دست به دست میشود اگر چه تاکید میکند این کشور با همگامی انگلیس و فرانسه حفظ برجام را اولویت خود قرار داده اند، اما در پوشش این مسئله هدف اصلی اروپاییها را جلوگیری از تزلزل جایگاه جریان غربزده موجود در ایران عنوان میکند و در ادامه دستیابی ایران به قدرت بازدارندگی هستهای را یکی دیگر از اهداف اروپا معرفی میکند. وال استریت ژورنال از رسانههای پرنفوذ آمریکا در همین باره مینویسد: «اروپا انتظار دارد خرید نفت توسط چین، هند و ترکیه ایران را در توافق هستهای حفظ کند». این رسانه آمریکایی اعتراف میکند که اروپا در حال خرید زمان است و همین اقدامات ناچیز اروپا برای حفظ تجارت برخی کشورها با ایران حاشیهای بوده و بیشتر یک سیگنال سیاسی است.» منظور از سیگنال سیاسی همانطور که در ادامه مطلب تاکید میشود تقویت یک جریان سیاسی در داخل ایران است که قدرت گیری آنها در ایران به منزله تامین منافع اروپاست. پیش از این نیز جان کری وزیر سابق امور خارجه آمریکا نیز در گفتگو با شبکه خبری «سیانان» به انتقاد از تصمیم رئیس جمهور آمریکا برای خارج کردن این کشور از توافق هستهای با ایران میپردازد و در ادامه نگرانی اصلی خود را کاهش محبوبیت جریان غربزده در میان افکار عمومی ایرانیان عنوان میکند. کری همچنین با افراطی خواندن منقتدان برجام میگوید: «آمریکا با خروج از برجام، موضع تندروها در داخل ایران را تقویت کرده است. او کسانی را در داخل ایران قدرتمند کرده که میگفتند نمیتوان با آمریکا مذاکره کرد و نمیتوان به آنها اعتماد کرد، چون آنها شیطان بزرگ هستند. حدس بزنید چه اتفاقی افتاده؟ آمریکا کاری کرده که حرف آنها درست از آب درآمده است.» روزنامه واشنگتن پست نیز خروج آمریکا از توافق هستهای را عامل تضعیف غربگراهای داخلی عنوان میکند و توان مقاومت آنها در مقابل نیروهای انقلابی را یک خطر جدی برای غرب عنوان میکند.
حمایت مالی-معنوی از سال ۷۶ تاکنون
از مهمترین سیاستهای ضد ایرانی امریکا «حمایتهای مالی– معنوی از جریان هواخواه غرب در داخل کشور» است؛ سیاستی که در تمام دولتهای آمریکا به ویژه بعد از انتخابات سال ۷۶ مشترک و بدون تغییر ادامه داشته است. البته علاقه میان هواخواه لیبرالیسم در داخل کشور و نظام سلطه دوسویه است بدین معنا که همواره و در آستانه هر انتخاباتی در کشور، مقامات رسمی و غیررسمی امریکایی تلاش کردهاند تا تمهیدات و تسهیلاتی برای روی کارآمدن جریان غرب باور در قدرت فراهم شود و در مقابل عناصر این طیف بعد از تسلط بر رقیب در انتخابات و تسخیر قدرت، در مسیر دلخواه غرب حرکت و اهداف نهایی این جریان را دنبال میکنند. نمونههای فراوانی وجود دارد که نشان میدهد مقامات رسمی غربی رسانهها و اندیشکدههای آنها طی سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بارها از ضرورت تقویت مالی-معنوی جریان غربزده داخلی سخن به میان آورده اند. به عنوان نمونه در سال ۲۰۰۶ و در دوران بوش با اقداماتی نظیر راهاندازی برنامههای Exchange (تبادل نفرات و گروهها) جهت افتتاح دفتری به نام «دفتر امور ایرانیان» در دوبی (به تقلید از پروژه پایگاه «ریگا») یا برگزاری کارگاههای براندازی در دوبی و اختصاص ۶۷ میلیون دلار برای تقویت رسانه ای- ماهوارهای برای تقویت هواخواهان لیبرالیسم در داخل ایران مورد توجه قرار گرفت. جان کری وزیر امور خارجه سابق امریکا در سال ۹۴ در جلسه سؤال و جواب در شورای روابط خارجی امریکا اصرار میکند که سران ایالاتمتحده امریکا همچنان امیدوارند با اعمال ابزارهایی از جمله کمک به جریان غرب باور داخلی، شبیه غائله ۸۸ را سازماندهی و با ایجاد نافرمانی مدنی استحاله رسمی نظام را عملیاتی کنند. رابرت لیتواک، کارشناس اندیشکده ویلسون نیز بیان میکند: «اوباما، عملکردش در توافق را به لحاظ جنبههای مثبت معامله با ایران توجیه میکند و معتقد است این توافق موجب تقویت جناح میانهرو داخل ایران شده و ایران را در مسیر اجتماعی مطلوب امریکا قرار میدهد.»
علت اصلی حمایت از غربزدههای داخلی
علت اصلی نظام سلطه از جریان غربزده داخلی این است که بعد از روی کارآمدن جریان هواخواه غرب در داخل کشور (از سال ۷۶ تاکنون) به جای پیگیری منافع ملی و مطالبات مردمی، اهداف مهمی از جمله «ایجاد تغییرات جدی در گفتمان انقلاب اسلامی به ویژه در عرصه سیاست خارجه»، «استحاله فرهنگی»، «تخریب نهادهای انقلابی»، «تغییر ماهیت انقلاب»، «تحریف شخصیت امام (ره)»، «بدبین کردن مردم به حاکمیت و کارگزاران نظام اسلامی»، «تقلیل کارکردهای مردمی نهادهای حاکمیتی به کمترین حد ممکن»، «تهی کردن گفتمان انقلاب اسلامی از شاخصهایی نظیر حمایت از مظلوم و محروم» و «تلاش برای ایجاد تغییر در باورهای اعتقادی و انقلابی مردم» مورد توجه این جریان قرار گرفته است؛ اهدافی که امریکاییها برای پیاده کردن هر کدام از آنها در داخل کشور باید میلیاردها دلار هزینه کنند. اگر با دیده انصاف به کارنامه جریان غربزده داخلی در هر مقطعی که قوه مجریه یا سایر قوای تصمیمگیر و تصمیم ساز را در اختیار داشته اند نگاه کنیم خواهیم دید مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم با توسعه برون زا به صورت چشمگیری تشدید شده است و به جای آن تامین منافع کشورهای غربی یا همحزبی هایشان در اولویت رهبران این طیف قرار گرفته است.
ارسال نظرات